Quantcast
Channel: از همه چیز در دارالمطالب
Viewing all articles
Browse latest Browse all 500

زندگی تن‌فروشان شهرنو پیش از انقلاب ۵۷

$
0
0

داستان غمگین روسپیان "شهر نو" به اشکال مختلفی روایت شده است. عکس‌های کاوه گلستان در سال‌های میانی دهه پنجاه از این محله گرفته شده است. شهر نو پس از انقلاب ۵۷ به عنوان یکی از مظاهر فساد تخریب شد.




این مجموعه عکس توسط کاوه گلستان، عکاس سرشناس ایران در سال‌های میانی دهه پنجاه از زندگی تن‌فروشان در "قلعه‌نو" تهیه شده است. مکانی که مدتی پس از انقلاب نیز فعال بود، اما در نهایت این محله و ساکنان‌اش که خود قربانی شرایط نامناسب اجتماعی پیش از انقلاب بودند، این‌بار توسط انقلابیون مذهبی مورد حمله قرار گرفتند
کاوه گلستان فرزند ابراهیم گلستان بود. وی در میان خبرنگاران عکاس بین‌المللی نامی آشنا است. کاوه ۵۳ ساله در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ هنگام انجام مأموریت تصویربرداری برای شبکه خبری بی‌بی‌سی در کردستان عراق، بر اثر انفجار مین کشته شد.




قلعه "شهر نو" نام محله‌ای در تهران پیش از انقلاب ۵۷ بود که مجموعه‌ای از روسپی‌خانه‌ها و میخانه‌ها را شامل می‌شد. خیابان‌های مهم این محله عبارت بودند از خیابان حاج عبدالمحمود، خیابان قوام دفتر، خیابان راه‌پیما و خیابان جمشید.

قلعه شهر نو ابتدا توسط محمد علی شاه قاجار و برای اسکان خانواده شاه ساخته شد و با نام محله قجرها شناخته می‌شد. اواخر حکومت احمد شاه قاجار به دلیل ساختن دروازه قزوین در این بخش، «دروازه» نامیده شد و این محل که خارج از دروازه قزوین قرار داشت به تدریج به محلی برای تن‌فروشان و معتادان تبدیل شد.

در دوران رضاشاه بخش‌هایی از این محله بازسازی و به مرکز تن‌فروشان تهران تبدیل ‌شد. هدف از این کار، کنترل تن‌فروشی در تهران بود. به این ترتیب تن‌فروشان از تهران خارج و در بیرون دروازه قزوین در محله قجرها اسکان داده شدند.

بعد تر رضاشاه در صدد جمع‌آوری روسپی‌ها برآمد و باروی قلعه تخریب و به محله‌ای از شهر تهران تبدیل شد. شخصی به نام ارباب جمشید ده‌ها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست ساخت. همچنین به منظور تأمین مخارج این خانواده‌ها چندین مغازه نیز ساخته شد و محله رسما به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد.

ساخت خانه‌های جدید و آسفالت چند خیابان در این محله باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف شود. شهر نو به دو بخش "قلعه" و "نجیب‎خانه" تقسیم می‌شد. قلعه محل کار و نجیب‎خانه محل زندگی عادی روسپی‌ها بود.

 

ده‌ها تئاتر و تماشاخانه و کافه در خیابان جمشید و داخل شهر نو و خیابان‌های سی متری احداث و دو سینما نیز در حوالی آن شروع به کار کردند. محله شهرنو، مرکز تجمع تن‌فروشان، قاچاقچیان و معتادان شد. در سال ۱۳۴۶، هزار و پانصد زن در شهرنو زندگی می‌کردند. آن‌ها باید هر هفته به درمانگاه می‌رفتند و هر شش ماه نیز آزمایش خون می‌دادند.




در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران‌، "شهر نو" مورد حمله انقلابیون مذهبی قرار گرفت. در این باره روزنامه اطلاعات دهم بهمن ۱۳۵۷ می‌نویسد: «از حدود ساعت پنج بعد از ظهر در اطراف "قلعه شهر نو" به تدریج مردم اجتماع کردند. بعد از ظهر جمعیت به خیابان‌های داخل "قلعه" ریختند. در این هنگام با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، خانه‌ها و مغازه‌های داخل "قلعه" به آتش کشیده شد.»

روزنامه اطلاعات دهم بهمن می‌نویسد: از حدود ساعت پنج بعد از ظهر در اطراف «قلعه شهر نو» که روزی آنجا را «قلعه خاموشان» و زنانش را «ساکنان محله غم» می‌گفتند، به تدریج مردم اجتماع کردند. مدت زیادی نگذشت که اجتماع افراد با تظاهرات توام شد.
روزنامه اطلاعات در گزارش خود اضافه می‌کند که گروهی از زنان ساکن محله مورد حمله قرار گرفتند: «چند تن از شاهدان عینی اظهار داشتند تعدادی از روسپیان در این وقایع مجروح و دو تا سه نفر کشته شده‌اند.»


بر اساس این گزارش آتش‌سوزی ساعت‌ها «محله غم» (نام دیگر شهر نو) را می‌سوزاند و خاکستر می‌کرد. مأموران آتش‌نشانی پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتش‌هایی که مردم نمی‌خواهند، خودداری خواهند کرد، در نتیجه اقدامی برای خاموش کردن این آتش‌ها صورت ندادند.


جسد تن‌ فروشی که در قهر انقلاب اسلامی سوزانده شد!

ایرج مصداقی‌از فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی در مورد حمله به "شهر نو" می‌نویسد: «موضوع آتش زدن بعضی خانه‌های قلعه شهرنو مربوط به دیماه ۵۷ است که با موضع‌گیری هشیارانه آیت‌الله طالقانی مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، شهرنو مانند سابق همچنان به کار خود ادامه می‌داد و به مأموران کلانتری منطقهٔ پانزده دستور داده شده بود که از آوردن زنان جدید به قلعه ممانعت به عمل آورند.»

به نوشته ایرج مصداقی فعالیت شهرنو تا مرداد ۵۸ بدون مشکل ادامه داشت: «در روزهای اول مرداد ۵۸ به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، به دستور "کمیته مرکزی انقلاب اسلامی"، تعطیل شد و پس از پایان یافتن ماه رمضان نیز دیگر اجازه بازگشایی به آن‌جا داده نشد.»

مصداقی اضافه می‌کند: «پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه به خاطر اعلام نظر آیت‌الله طالقانی مبنی بر لزوم وجود «شهرنو»، مطمئن از آینده خود همچنان بدون دغدغه مشغول ادارهٔ خانه‌های خود در شهرنو بودند، که به یک باره با هجوم پاسداران دستگیر و پس از چند سؤال و جواب کوتاه و به محض "احراز هویت" در دادگاه انقلاب به ریاست خلخالی، اعدام شدند.»

روزنامه کیهان چاپ ۲۱ تیرماه ۵۸ در صفحه اول خود از اعدام سه زن خبر داد. به نوشته کیهان این سه زن پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه نام داشتند. گفته می،‌شود که سیمین بی ام و، شهلا آبادانی و پری سیاه نیز پس از انقلاب اعدام شده‌اند. .

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده، حدود هزار و پانصد زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و تعداد زیادی از آن‌ها نه تنها در ماه‌های نخست، بلکه در سال‌های پس از انقلاب، اعدام شدند.




هنگامه جلالی، همسر کاوه گلستان در کتاب "بودن با دوربین" اثر حبیبه جعفریان می‌گوید: «از بچگی خود من با این ذهنیت بزرگ شده بودم که این ها موجودات کثیف و پلید و بدی اند که اصلاً نباید نزدیک‌شان بروم یا اسم شان را بیاورم. بعد کاوه که رفت آنجا عکاسی کرد و حرف زد باهاشان، دیدم این ها همه شان زن های معصوم و بدبختی هستند...»

همسر کاوه گلستان از تجربه عکاسی از شهر نو این‌گونه می‌گوید: «وقتی کاوه توی سئوال هاش می‌رسید به زندگی خصوصی شان، زن های خجالتی یی می شدند که اصلاً نمی توانستند حرف بزنند. وقتی کاوه ازشان می پرسید شما از کدام ده آمده ای، چند سالت بود که آمدی اینجا؟ این ها از زور کم رویی نمی توانستند جواب بدهند.»

 

هنگامه جلالی به نقل از کاو ه گلستان می‌گوید: «وقتی دارم باهاشان حرف می زنم و بهشان می گویم خانم، این ها از خجالت سرخ می شوند. چون هیچکس هیچوقت به این ها نگفته خانم.»

 

همسر کاوه گلستان اضافه می‌کند: «من مطمئنم این عکس های کاوه برای خیلی از زن ها غیرمنتظره بوده. تصور همه ی ما از این ها یک چیز دیگر بود.»

تهران در آتش؛ آبجو شمس و شکوفه نو سوخت

 

روزنامه اطلاعات دهم و یازدهم بهمن نوشت: امروز بخش وسیعی از تهران شاهد ناآرامی، خشونت، آتش‌سوزی و تخریب بود. حوادث پراکنده‌ای که از صبح در گوشه و کنار تهران جریان داشت با حمله به کارخانه آبجوسازی شمس به آغاز خشونت رسید.

 

ساعت یک و نیم بعد از ظهر در خیابان باباییان ـ سه راه اکبر‌آباد ـ گروه کثیری در حالی که شعار‌های مذهبی می‌دادند به کارخانه آبجو‌سازی شمس حمله کردند و این کارخانه را طعمه حریق ساختند. در این آتش‌سوزی انبار کارخانه، شرکت تعاونی، سه کامیون حمل و نقل، دو اتومبیل سواری و دفتر کارخانه سوخت. آتش‌سوزی تا ساعت شش بعد از ظهر ادامه داشت.

 

بعد از ظهر دیروز دامنه تظاهرات و ایجاد حریق از کارخانه آبجوسازی شمس به کافه شکوفه نو کشیده شد. دامنه حریق به سرعت گسترده شد و کاباره شکوفه نو را در بر گرفت. بعد از ظهر دیروز جنوب تهران یکپارچه در آتش می‌سوخت و گروهی با هر وسیله‌ای که داشتند به تخریب کافه‌ها و مشروب فروشی‌ها پرداختند.

 

در خیابان‌های شاهپور تا چهار راه مختاری، میدان گمرک، ششم بهمن، جمشید، اکبر‌آباد، قزوین، استخر، مخصوص، باباییان و کمالی هر چه کافه، رستوران و مشروب‌فروشی بود به آتش کشیده شد. از سوی دیگر اهالی خیابان‌های غرب تهران از ساعت ده صبح اقدام به بستن راه‌های عبوری خیابان‌های فرعی کردند. آن‌ها برای این کار لاستیک‌های کهنه را آتش زدند.

 


از مجموعه‌ی روسپی‌های کاوه گلستان

  

 

ابتدا مأموران فرمانداری نظامی از مردم خواستند که پراکنده شوند و پس از مدتی اقدام به تیراندازی هوایی کردند. با رفتن مأموران دوباره اجتماع کثیر مردم در اطراف محله روسپیان تشکیل شد.

 

در حدود ساعت شش بعد از ظهر چند تن از جوانان به در «قلعه» حمله کردند و بعد جمعیت به تبعیت از آن‌ها به خیابان‌های داخل «قلعه» ریختند. در این هنگام با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، خانه‌ها و مغازه‌های داخل «قلعه» به آتش کشیده شد.

 

 

به این ترتیب «روسپی‌خانه بزرگ شهر» به آتش کشیده شد. آتش‌سوزی ساعت‌ها «محله غم» را می‌سوزاند و خاکستر می‌کرد. مأموران آتش‌نشانی که پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتش‌هایی که مردم نخواهند، خودداری خواهند کرد، اقدامی برای خاموش کردن این آتش‌ها صورت ندادند.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 500

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>